زیارت
باهم میرویم زیارت.چندوقتی است حرم نرفته ایم. حرم مثل همیشه باصفاونورانی است .اتفاقا امشب شب چهارشنبه است ودعای توسل واتفاقاشب شهادت امام سجاد[ع]است واتفاقامراسم یادبود شهدا.و ..خلاصه همه اینهاكنارهم فضاراعجیب دلچسب كرده..رفتیم طبقه بالاتافضابرای تونوگلم مهیاترباشدبرای بازی .طبق پیش بینی های خودم هم یك عالمه خوراكی وعروسك ولیوان یك بارمصرف [كه علاقه شدیدی به ان داری وتامدتهاسرگرمت میكند]باخودم برداشتم.وچه زیباست ...لحظه ای كه من باروضه گریه میكنم وتوسرمست ازبازی میخندی...چه زیباست كه من همه حواسم هست كه ازمن دورنشوی وتودردنیای كودكانه ات دنبال هرچیزی تنتدتندچهاردست وپامیروی وازمن دورمیشوی چه زیباست كه من سعی میكنم دورازنگاه تومخفیانه زیرچادرم زیارت نامه بخوانم وتوززیركانه می ایی وارلبه كتاب كه ازگوشه چادرم پیداشده كتاب رامیكشی ونقشه های مرانقش براب میكنی.چه زیباست كه من ازخانه برایت كلی خوراكی برداشته ام ولی تودست هربچه ای چیزی دیدی انقدرنگاهش میكنی كه انگاراصلاتابه حال خوراكی نداشته ای وهمین تناقض هاست كه دنیای مادروفرزندی رازیبامیكند... خدایا به خاطرهمه نعمتهای بی منتت شكر